گندم بر تار قلبش
نوای خوش بودن را
باز زخمه ای .......از جنس باران می نوازد.
.بر چنگ دلش
مبنوازد عاشقی را ....
زندگی را.......
اما .....گندم
نتوانست با ساز و بی ساز
بگوید
دلیل بودن خود را.................
گندم نازنین بادرودی گرم........بنواززندگی را که چه خوش می نوازیزخمه ای برتارامیدامیدی به پیش رواین همه دلیل بودن هست.... بگرد بی شک هستوآنرا هم خوش بنواززیبا بود و تحسین برانگیزتندرست و شادکام باشی نازنین دوست
بنی جون بی نهایت قشنگ بود بی نهایت...
گندم نازنین بادرودی گرم........
بنواززندگی را که چه خوش می نوازی
زخمه ای برتارامید
امیدی به پیش رو
این همه دلیل بودن هست.... بگرد بی شک هست
وآنرا هم خوش بنواز
زیبا بود و تحسین برانگیز
تندرست و شادکام باشی نازنین دوست
بنی جون بی نهایت قشنگ بود بی نهایت...